این روزها تمام کلماتم در مسیر تندباد های جامعه ، "مهجورانه" به گوشه ای خزیده اند تا شاید بتوانند حداقل خود را حفظ کنند ... یادشان نرفته که چطور همان تندباد ، فریادشان را به زمزمه ای سوزناک تبدیل کرد که سوزشش حتی برای گرم کردن دل ِ پابرهنه ای هم اثر ندارد ... حال از آن کلمات ، "" مهجوریاتی "" بیش نمانده ... اینان """زمزمه های گوشه ی دل خرابم""" هست که بر "کیبورد مدرنیسم" فشار می آورد ... همان مـــهجـــــــــوریات ...
========================
به نظرم گاهی باید به برچسب های تحجر افتخار کرد ... و گاهی نفرت داشت ... "امروز به تحجرم افتخار میکنم و شاید فردا نه ... شاید آقا یا خانم ِ فردا به من متحجر نگوید !! ... امیدوارم البته "
========================
سعی میکنم در پست ها کمتر بنویسم و بیشتر ِ بحثم را بگذارم در کامنت ها و جواب ها . لطفا نخوانده نظر ندهید . اگر خواندید هم خواهشا نظرتان را بگذارید تا هم من بیشتر یاد بگیرم و هم بیشتر درباره اش بحث کنیم . اگر نظری نبود طبعا بحثی هم نیست و این یعنی عقب ماندگی و محرومیت ِ فکری من و شما . به خودمان ظلم نکنیم !