مهجوریات

مهجوریات ِ یک جوجه متحجر

مهجوریات

مهجوریات ِ یک جوجه متحجر

مهجوریات


این روزها تمام کلماتم در مسیر تندباد های جامعه ، "مهجورانه" به گوشه ای خزیده اند تا شاید بتوانند حداقل خود را حفظ کنند ... یادشان نرفته که چطور همان تندباد ، فریادشان را به زمزمه ای سوزناک تبدیل کرد که سوزشش حتی برای گرم کردن دل ِ پابرهنه ای هم اثر ندارد ...
حال از آن کلمات ، "" مهجوریاتی "" بیش نمانده ... اینان """زمزمه های گوشه ی دل خرابم""" هست که بر "کیبورد مدرنیسم" فشار می آورد ... همان مـــهجـــــــــوریات ...

========================

به نظرم گاهی باید به برچسب های تحجر افتخار کرد ... و گاهی نفرت داشت ... "امروز به تحجرم افتخار میکنم و شاید فردا نه ... شاید آقا یا خانم ِ فردا به من متحجر نگوید !! ... امیدوارم البته "

========================

سعی میکنم در پست ها کمتر بنویسم و بیشتر ِ بحثم را بگذارم در کامنت ها و جواب ها . لطفا نخوانده نظر ندهید . اگر خواندید هم خواهشا نظرتان را بگذارید تا هم من بیشتر یاد بگیرم و هم بیشتر درباره اش بحث کنیم . اگر نظری نبود طبعا بحثی هم نیست و این یعنی عقب ماندگی و محرومیت ِ فکری من و شما . به خودمان ظلم نکنیم !

......::: من ِ متحجر ِ مجنون ِ مهجور :::......

کلمات کلیدی

آخرین مطالب

  • ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۸ مادر

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است


این تیکه ی عکس رو خیلی دوس داشتم . به طور کاملا اتفاقی دیدمش !




ترکیب حضرت آقا و این کودک که نگاهش تماما به جمال ِ عشق است برام جذاب بود . ( البته ناگفته نماند این ترکیب برام خیلی معانی ِ دیگه ای هم داره ... خیلی معانی که این روزها بیشتر از هر موقع باهاشون درگیرم ...)

از لحاظ بصری و عکاسی هم ، فلوو شدن بچه رو بیشتر دوست دارم تا شارپ بودنش ... ( دقیقا اون چیزی هست که باید باشه !) 


 عکس اصلی در ادامه ی مطلب


مهجوریات
۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

*با توجه به سوال پست 2تا قبل تر!



" در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها "


احتمالا همه میگویند که این جمله ی شهید آوینی ست در صورتی که این هم مثل خیلی از جملات ِ آشنایی که از امام شنیده ایم و اصلا در صحیفه ی ایشان وجود ندارد ، وجود ِ خارجی ای ندارد .

البته منظورم " عین ِ این جمله " هست چرا که شهید آوینی در مقاله ی " تحلیل آسان " در کتاب " حلزون های خانه به دوش " می آورد :


" و اما از این حرف ها گذشته، اگر معنای آزادی بیان این است که مخالفان لیبرالیسم نیز حق بیان مخالفت خویش را داشته باشند، من نمی دانم که این مظلوم نمایی ها و ننه من غریبم ها برای چیست، آن هم در جایی که عل الظاهر دستگاه فرهنگی حکومت نیز جانب اینها را گرفته است و آنان را از حامیان نظام اسلامی نیز بیشتر دوست می دارد... که چشم حسود و بخیل کور! و گویی شعار مطلوب اینان این است: « آزادی برای همه، مگر برای حزب اللهی ها. »  "

که این عبارت با مفهوم جمله ی ابتدایی این متن اختلافات زیادی دارد .

شاید بگویید مگر " « آزادی برای همه، مگر برای حزب اللهی ها. » " چه تفاوت ماهوی میتواند با عبارت " در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها " داشته باشد ؟

این تفاوت به نظر حقیر ، تماما بر میگردد به "جمهوری اسلامی " وگرنه در همان نقل قول از آن مقاله مشخص بود که منظور شهید آوینی از آزادی ، آزادی ِ بیان برای بچه حزب اللهی ها هست در صورتی که اگر " جمهوری اسلامی " را در کنار آن بگذاریم دیگر نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت . خصوصا با توجه به تیزبینی و نکته سنجی ِ  ویژه ای که در سید مرتضی بود و انحرافات فکری را از روی نحوه ی نگارش و انتخاب کلمات مشخص و نقد میکرد . ( مثلا مراجعه کنید به مقاله ی "تجدد یا تحجر " در نقد سخنان خاتمی یا ...  )

از طرفی اگر مقاله ی " اسلامیت یا جمهوریت " در کتاب "آغازی بر یک پایان " را خوانده باشید ، پی به حساسیت ها و دیدگاه ِ ویژه ی سید مرتضی بر عبارت " جمهوری اسلامی " خواهید برد که با توجه به این مسئله امکان نداشت از این عبارت برای مفهوم آزادی بیان استفاده کند . ( به عبارتی اگر جمله به صورت ِ : " در ایران همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها " بود دیگر نیازی به نوشتن این مطلب ِ من نبود . )


اما خود ِ این جمله هم - " در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها " - ، فارغ از نویسنده ی آن ( که به هر حال به نام آوینی زده شده ) می تواند حامل چند دیدگاه باشد که نیاز به تفکر بیشتر دارد :

1- آزادی های قانونی و اجتماعی که هر شهروند باید داشته باشد اما به سبب طرز تفکر انقلابی و بی تفاوت نبودن نسب به آنچه در نظام میگذرد ، از بچه حزب اللهی ها سلب شده است و در مقابل ، مخالفان اسلام ناب حق هر گونه فعالیتی دارند . ( که متاسفانه بیشتر ِ بچه مذهبی ها از این زاویه نگاه میکنند )


2- آزاد نبودن در اعمال . به این معنی که بچه حزب اللهی ها اختیار ِ انجام هر کاری را ندارند چرا که حامل ِ پرچم اسلام هستند و اشتباهات و افتضاحات و از آن بدتر نفاقشان به ضرر اسلام خواهد بود .


3- به نظرم در دو حالت قبل زیاد تفاوت نمیکرد که در " جمهوری اسلامی " (به معنای واقعی ) یا "حکومت اسلامی"  باشیم . چه آنکه در زمان شاه هم بچه حزب اللهی ها آزادیهای اجتماعیه کاملی نداشتند و هم خطاهای آنها به نام اسلامشان نوشته  میشد . اما به نظرم آنچه در "حکومت اسلامی " برای بچه حزب اللهی ها آزاد نبوده و نیست ، " آزادی ِ انتخاب " است . به این مفهوم که اگر "تو" ی بچه مذهبی ادعای بچه حزب اللهی بودن کردی ، دیگر در انتخاب ِ راه و روش و جایی که باید خدمت کنی آزاد نیستی و نمیتوانی طریق ِ عافیت و بی خیالی نسبت به آنچه در اجتماع میگذرد پیشه کنی.

هر روزت را باید در این فکر باشی که " تو قرار است کجای پازل ِ حکومت اسلامی  را پر کنی ؟ " و الان در کجای این راه قرار داری ...

...


گفتنی زیاد هست ... بگذریم


================

+ ببخشید این پست یه کمی طولانی شد

++ چنان فلسفه بافتم از این جمله که خودمم گره خوردم !!!


مهجوریات
۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۳۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر



مهجوریات
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر