مهجوریات

مهجوریات ِ یک جوجه متحجر

مهجوریات

مهجوریات ِ یک جوجه متحجر

مهجوریات


این روزها تمام کلماتم در مسیر تندباد های جامعه ، "مهجورانه" به گوشه ای خزیده اند تا شاید بتوانند حداقل خود را حفظ کنند ... یادشان نرفته که چطور همان تندباد ، فریادشان را به زمزمه ای سوزناک تبدیل کرد که سوزشش حتی برای گرم کردن دل ِ پابرهنه ای هم اثر ندارد ...
حال از آن کلمات ، "" مهجوریاتی "" بیش نمانده ... اینان """زمزمه های گوشه ی دل خرابم""" هست که بر "کیبورد مدرنیسم" فشار می آورد ... همان مـــهجـــــــــوریات ...

========================

به نظرم گاهی باید به برچسب های تحجر افتخار کرد ... و گاهی نفرت داشت ... "امروز به تحجرم افتخار میکنم و شاید فردا نه ... شاید آقا یا خانم ِ فردا به من متحجر نگوید !! ... امیدوارم البته "

========================

سعی میکنم در پست ها کمتر بنویسم و بیشتر ِ بحثم را بگذارم در کامنت ها و جواب ها . لطفا نخوانده نظر ندهید . اگر خواندید هم خواهشا نظرتان را بگذارید تا هم من بیشتر یاد بگیرم و هم بیشتر درباره اش بحث کنیم . اگر نظری نبود طبعا بحثی هم نیست و این یعنی عقب ماندگی و محرومیت ِ فکری من و شما . به خودمان ظلم نکنیم !

......::: من ِ متحجر ِ مجنون ِ مهجور :::......

کلمات کلیدی

آخرین مطالب

  • ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۸ مادر

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

پیشنهاد میکنم توی این روزها دیدن فیلم "سگ را بجنبان" (wag the dog 1997 ) رو توی برنامه تون بذارید.


مهجوریات
۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مدتهاست که دستی به روی کیبورد دلم نذاشته ام و تک تک حروفش را لمس نکرده ام . حروفش برایم از همیشه ناخواناتر شده است ، نه به خاطر حافظه ی ضعیفم ، که به خاطر زنگاری که بر آن نشسته . گمان نمیکنم به این سادگی پاک شود ، بارها هم تلاش کردم اما نشد ... مشکلم در نخواستن نیست ، در نفهمیدنش هست که هنوز هم که هنوز است در همین قدم گیرم .
الان اصلا نمیفهمم چه دارم میگویم و چه میخواهم بگویم ، فقط خواستم کمی در این آشفتگی ام شما را هم شریک کنم ... همین !
مهجوریات
۱۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر